Thursday, December 25, 2008

فرهنگسازی در مدارس -پرتاب لنگه کفش


سلام
حرکت جدید وزارت آموزش و پرورش در ساخت آدمکهای جرج بوش و نصب در مدارس و برگزاری مراسم پرتاب لنگه کفش به بوش توسط دانش آموزان را خدمت آیت الله خامنه ای رهبر معظم , رئیس جمهور محبوب و مردمی و همینطور ملت بزرگ ایران تبریک و تهنیت عرض نموده این حرکت بزرگ فرهنگی و انسان ساز را در جهت رشد و تعالی فکری دانش آموزان ایرانی و جوانان آینده ایران عزیز اسلامی برداشت میکنیم.
امیدواریم که بازهم از این نوع حرکتهای فرهنگی در ایران عزیز اسلامی داشته باشیم و بدینوسیله مشت محکمی بر دهان امپریالیسم بزنیم !!!!

البته اگر هم خودمان را این قبیل حرکات مضحکه کردیم مانعی ندارد. ملتی که رئیس جمهورش دلقکی مثل (احمدی نژاد ) باشد از این چیزها نمیهراسد. چون مهم مبارزه با آمریکا است
مرگ بر آمریکا و اسرائیل و همه کشورهای دیگر...به جز آنها که با ما رابطه شان خوب است..مثل بورکینا فاسو و...

Monday, December 22, 2008

ادامه...
خلاصه با رفتاری که دراین چند سال از خودش نشون داده بود به اطلاعات رژیم اثبات کرده بود که همه جوره در خدمت اونهاست و حاضره برای اینکه اونو زیر بال وپرشون بگیرن هرکاری براشون بکنه...
حتی خودشو به حماقت بزنه و با وقاحت از سیاستهای اشتباه و عملکردهای غطل احمدی نژاد و. سایر مسئولان دفاع کنه و مدح و ثناشون رو بگه...
دیگه باید چکار میکرد تا وفاداریش رو به اینها نشون بده؟ و ازشون بخواد از اشتباهش بگذرند؟
اشتباهش این بود که اوائل کار وبلاگنویسی چون فکر میکرد اینترنت بی در و دروازه است و ایران هم هنوز به اون حد نرسیده که بخوان به نوشته های شخصی یه نفر تو وبلاگش گیر بدن اومد و بدمستی کرد و چند بار که خامنه ای بدجور خرابکاری کرده بود اینم اومد بهش فحاشی کرد و کارشا رو زیر سوال برد.
ولی همونطور که گفتم دوران مستی به سر رسید و درست زمانی که میخواست به ایران سفر کنه با یه گردش 180 درجه ای مراتب شکرخوردن اضافی خودش رو اعلام و درخواست بخشش کرد.دیگه هم به خامنه ای گیر نداد چون فهمیده بود مسجد جای گوزیدن نیست
جریان مسافرتش به اسرائیل هم شاهکار شریعمداری بود و نتیجه صحبتهای حسین آقا با ایشون....
برخلاف آنچه بعضی ها میگن که ممکنه درخشان به جاسوسی برای اسرائیل متهم بشه...من فکر میکنم قضیه برعکسه
ممکنه که ایشون یه جاسوس کوچولوی پادوی اطلاعات باشند. اما جاسوس اسرائیل نیستند. اگرهم ذره ای از جاسوسی به ایشون بچسبه مسلما" جاسوسی به نقفع جمهوری اسلامیه و صد درصد سفر ایشان به سارائیل با هماهنگی قبلی و بدستور نظام بوده
والا درخشان آدمی عمرا" خایه اینکارا رو نداشت که علیرغم دانستن اینکه سفر اتباع ایرانی به اسرائیل ممنوعه بره اونجا..عکسهای سفرش رو تو فوتو بلاگ بزاره و با افتخار از سختنرانی اش در اونجا تو وبلاگش بنویسه....
جالب اینجاست که خودش هم خط میداد که اگر خواسیتن منو بگیرین جرمم اینه: سفر به اسرائیل..
ضمنا" بعدش باید تبرئه بشم. چون من با پاسپورت کانادائی رفتم اونجا و پس جرمی مرتکب نشدم....
یعنی بین اونهمه اتهاماتی که میتونستن بهش ببندن خودش کم خطرترین رو انتخاب میکرد ...کم خطر از این نظر که بهانه برای رد اتهام موجود بود
ضمن آنکه برادر شریعتمداری میتونستن تایید کنند که سفرشون به اسرائیل با هماهنگی قبلی بوده.....
بهرحال مطمئن باشید که جای آقای درخشان کاملا" امنه
ایشان دو سه ماهی در یکی از خانه های امن میهمان برادران وزارت اطلاعات خواهند بود تا آمئزشهای لازمه رو درایران ببینند و بعد از برگشتشون به کانادا بصورتی کاملا" کنترل شده و آموزش دیده ادامه فعالیتهاشون در دنیای وبلاگنویسی برای حمایت از سردمداران جمهوری اسلامی رو پیگیری کنند.
در وبلاگ خانم دولتشاهی (خورشید خانم) خوندم که نگران بودند و میگفتند با اینکه با آقای درخشان توافق ندارند ولی باید ازشون حمایت کرد.
خواستم به خانم دولتشاهی عرض کنم نگران نباشید..آقای درخشان اصلا" درخطر نیستند و نخواهند بود. از شما جاشون خیلی امن تره و سر وقت هم به کانادا بازخواهند گشت...
پتیشن و وبلاگ حمایت و ...اینها زیاد هم بد نیست چون باعث میشه حسین درخشان بیشتر مطرح بشه یعنی درست همونچیزی که عاشقشه و دوست داره هرچه بیشتر مطرح بشه تا اسمش سر زبونها باشه
ایشون داعیه نماینده مجلس شدن رو دارند. این دوسه ماه مهمانی رفتن که چیزی نیست....بیشتر از این هم حاضرند جانفشانی کنند
من مرده و شما زنده...خواهید دید که تا دوماه دیگه حسین درخشان سرو مر و گنده در کانادا از بازجوئی و جریان (سوء تفاهمی) که باعث دستگیری ایشون شده بود و عادلانه بودن دادگاه و...شون که ایشان را آژاد کرده مطلب خواهند نوشت
روسیاهی اش باقی خواهد ماند به بنده و شما که عین احمق ها براش پتیشن میزنیم و درخواست آزادی شو میکنیم...
در اینجا بازهم از حسین درخشان خواهم نوشت و آنچه در این هشت سال اخیر ایشون به سر وبلاگنویسان و دیگران آوردند...
.
ادامه....
اصلا" چرا راه دوری بریم؟ چرا خودمون رو گول بزنیم؟
شما فکر میکنید حسین درخشان چرا و به چه دلیل به اسرائیل سفر کرده بود؟
مگه اسرائیل محل تفریح و سیاحت و گردشه؟
ایشون میدونست که بعنوان یک ایرانی اجازه سفر به اسرائیل رو نداره. اما رفت...در دانشگاه اونجا هم بعنوان یک وبلاگنویس سخنرانی کرد و در وبلاگش با لحنی احمقانه نوشت:
من با رفتنم به اسرائیل جرمی مرتکب نشدم چون من با پاسپورت کانادائی ام به اونجا مسافرت کردم.!!!
یعنی اینقدر واقعا" درخشان احمقه؟ یا خوانندگانش رو احمق فرض کرده؟ یا شاید ماموران نظام رو ابله فرض کرده که با چنین توجیهی میخواد اثبات کنه که با رفتنش به اسرائیل خطایی نکرده؟؟
اشتباه نکنید. منظورم این ینست که رفتن به اسرائیل رو تخطئه کنم و بگم کار بدیه
منظورم اینه که فکر میکنید حسین درخشان چه کار مهمی داشت که به اسرائیل سفر کرد؟
با درنظر گرفتن سابقه درخشان جناب درخشان برای من از روز هم روشن تره که سفر ایشون به اسرائیل با هماهنگی قبلی و کسب اجازه از شریعتمداری کیهان بوده و لاغیر...
ایشان در چند ساله اخیر با فرصت طلبی هاشون , با سانسور و فیلتر کامنتینگ سایتشون و همینطور دادن تئوریهای احمقانه و توجیهات کودکانه در وبلاگش آبرویی برای خودش باقی نگذاشته بود. تنها نکته ای که سبب میشد کیهان نویسان به ایشون بها بدن همون عنوان جعلی پدر وبلاگنویسی و اشتهارش بعنوان یک وبلاگنویس بود.
درخشان بارها نشون داده بود که آدم جاه طلبیه...حتی در رویاهاش خواب بازگشت به ایران و نماینده مجلس شدن (و شاید حتی بالاتر....رویای ریاست جمهوری) در سر داشت. البته خودش هم بخوبی میدونست که در قامتی نیست که تا این حد بهش بها بدن. ولی سعی خودش رو میکرد و به یه نمایندگی مجلس شورای اسلامی هم قانع بود.
با بیانی احمقانه به دفاع از عملکردهای غلط احمدی نژاد میپرداخت و اونو تحسین میکرد. با وقاحت تمام مدح و ثنای شریعتمداری بازجوی کیهان رو میگفت و با افتخار از صحبت تلفنی اش با ایشون مینوشت..
ادامه دارد.
دستگیری حسین درخشان

ماه پیش خبرش رو شنیدم
ولی اصلا" نگران نشدم. مطمئن هستم که الان حسین آقا جاش از من و خیلی از وبلاگنویسهای دیگه امن تره و کوچکترین خطری تهدیدش نمیکنه
حسین درخشان اولین بار با اصطلاح پدر وبلاگنویسی مطرح شد. اصطلاحی که خیلی زود مشخص شد که اونهم حقش نبوده و قبل از ایشون افراد دیگری بوده اند که اولین وبلاگهای فارسی زبان را تاسیس کرده اند.
بعد دائما" نوشته های ایشان را دنبال میکردم و شاهد استحاله های پی درپی ایشان (بسته به موقعیت ) بودم.
یادم هست اولین بار که میخواست به ایران بیاد (بعد از وبلاگ صاحاب شدن) تا چندهفته داشت توی وبلاگش زمینه رو مهیا میکرد تا خدای ناکرده در جریان سفرش به ایران مشکلی براش پیش نیاد. یک اختلاف 180 درجه ای بین نوشته های ایشون قبل از قصد سفر و چند هفته قبل از سفراولش به ایران وجود داشت. همونجا بود که ایشون رو شناختم. در وبلاگش کامنتهایی گذشاتم به انتظار پاسخ...اما لبسادگی پاکشون میکرد و علیرغم اینکه با ادب و بسیار محترمانه با ایشون صحبت میکردم ساده ترین راه را برای عدم پاسخگوئی انتخاب میکرد. یعنی بسادگی کامنتها و سوالاتم رو پاک میکرد. شتر دیدی ندیدی....
همین باعث شد که دیگه کامل ازش قطع امید کنم و ایشون رو فردی فرصت طلب .و آدمی با تزلزل شخصیتی بشناسم.
الان تو وبلاگستان همه دارن درمورد اینکه از حسین درخشان دفاع بشه یا نشه و اینکه باید بخاطر دستگیری اش اعتراض کنیم صحبت میکنند. ولی اصل قضیه یادشون رفته....حسین درخشان اصلا" درخطر نیست. اگر هرکس دیگری رو گرفته بودند حاضر بودم در هر فعالیت و حرکتی برای آزادی اش سرکت کنم. ولی حسین درخشان..اصلا" نیازی به حمایت من و شما و سایر وبلاگنویسان نداره. ایشون خطری برای نظام جمهوری اسلامی محسوب نمیشه و هیچ دلیلی نداره که بخوان یه مهره مورد استفاده خودشون رو از دور خارج کنند.دوروز دیگه خواهید دید که جناب درخشان با سلام و صلوات به کانادا برمیگردند و اونجا با یه وجهه تازه که از بازداشت موقتشون بدست آورده اند مطابق معمول در خط شریعتمداری بازجو بازهم خواهند نوشت.
آخرین نوشته های ایشون رو خوندید؟
درست زمانی که میخواست به ایران سفر کنه با اون طرفداری تهوع آورش از احمدی نژاد سعی کرد که شرایط را برای ورودش به ایران مهیا کنه
درست مثل چند سال قبل که برای اولین بار میخواست بعد از مدتها به ایران برگرده و چون نگران حرفهای بزرگتر ازدهنش (که به خامنه ای تو وبلاگش زده بود) بود خیلی ناشیانه یه گردش 180 درجه ای کرد و حمایتش از نظام جمهوری اسلامی و انقلاب ایران رو اعلام کرد